عشقــــــــــ
تاريخ : چهار شنبه 7 دی 1390 | 17:31 | نويسنده : mahsa

 

این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است

شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد

(خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند)

این شخص در حین خراب کردن دیوار
دربین ان

مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است

دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد

وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ

ده سال پیش هنگامساختن خانه کوبیده شده بود!

چه اتفاقی افتاده؟

مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مونده !

در یک قسمت تاریک بدون حرکت

چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است

متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد

تو این مدت چکار می کرده؟

چگونه و چی می خورده؟

همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه

مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد

مرد شدیدا منقلب شد ده سال مراقبت

چه عشقی !

چه عشق قشنگی!

اگر موجود به این کوچکی بتواند عشق به این بزرگی داشته باشد

پس تصور کنید ما تا چه حدی می توانیم عاشق شویم

اگر سعی کنیم ...



نظرات شما عزیزان:

مردبارانی
ساعت17:57---7 دی 1390
salam dastaneh ghshang boda vali bad jor dardam oumad hata marmolakam nashodan vasamon digaran az kasy ghza nakhastim kasy nabod harfamono gosh koneh keh naterekim





شرر زدي جگرم ، نازنين خداحافظ
شکست بال و پرم ، نازنين خداحافظ
دوان به سوي توبودم ، که از جفا تيري
زد عشق بر کمرم ، نازنين خداحافظ


سایه
ساعت17:40---7 دی 1390
سلام
چطوری ؟؟ وب خوبی داری به منم یه سر بزنی خوشحال میشم
قالب خشگلی داری
اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: